محل تبلیغات شما
روزی زنی روستائی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود، بیمار شد. شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و از موتورش براى‌ حمل و نقل کالا در شهر استفاده مى‌کرد براى اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد. زن با احتیاط سوار موتور شد و از دست پاچگی و خجالت نمی دانست دست هایش را کجا بگذارد که ناگهان شوهرش گفت: مرا بغل کن.» زن پرسید: چه کار کنم؟» و وقتی متوجه حرف شوهرش شد ناگهان صورتش سرخ شد. با خجالت کمر شوهرش را بغل کرد و کم کم اشک صورتش را خیس نمود.

سه مهارت مهم زندگی که هرگز به شما آموزش داده نشده!!!

فهرست چند مهارت کلیدی برای توسعه سبد مهارتهای شما

اهمیت ریاضیات و آموزش اصولی آن

شوهرش ,بغل ,کم ,سوار ,زن ,ناگهان ,و از ,پرسید چه ,چه کار ,زن پرسید ,» زن

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فاتح سوسنگرد به یاد حاج غلامحسین بسطامی